آثار گروس عبدالملکیان

گم شدن

از گم شدن همه می‌ترسیم

اما

زیباترین روز زندگی‌ام

روزی بود که با تو در میانه جنگـل

گم شدیم.

 

گروس عبدالملکیان

 

اگر شعر‌های من زیباست

اگر شعر‌های من زیباست 
دلیلش آن است 
که تو زیبایی
..

مشاهده ادامه مطلب

چشمه

گفتند
شعر های من
جوشش دریاست
خروش رود

مشاهده ادامه مطلب

سهم تو

دستان من نمی توانند
نه، نمی توانند
هرگز این سیب را عادلانه قسمت کنند.

مشاهده ادامه مطلب

برای عاشق شدن

نه

همیشه برای عاشق شدن

به دنبال باران و بهار و بابونه نباش

مشاهده ادامه مطلب

پرواز

گفتی دوستت دارم

و من

به خیابان رفتم.

فضای اتاق برای پرواز کافی نبود.

 

شاعر: گروس عبدالملکیان

چتر در باران

ایستاده ام در اتوبوس
چشم در چشم های نا گفتنی اش.

یک نفر گفت:
«آقا جای خالی بفرمایید»

مشاهده ادامه مطلب

ملاقات

بارانی که روزها
بالای شهر ایستاده بود
عاقبت بارید
تو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی…

مشاهده ادامه مطلب