جرم عاشق
جرم من عاشق شدن
حرف من دوست داشتن تو
آن وقت که چکش قاضی به صدا در می آید نگاه من به تو که همه ی زندگی منی
به تو که دوست دارم
وکیل مدافع می گه چرا عاشق شدی اما نمی دونه که کار من عاشق شدن نیست
کار دل عاشقی
من را محکوم کردن به اعدام
محکومم کردن چون تو من را دوست نداشتی طناب دار را دور گردنم می ندازند
حالا دیگه ۱ ۲ ۳ را می گن
و من فقط از تو یک سوال دارم چرا من را دوست نداشتی؟
۱۴ بهمن ۱۳۹۲در ۲۰:۰۰
اوووه سال ۸۶!!!!!
خیلی خوب بود داداش امین
امیدوارم الان حالت خوب باشه [دعا کردن] [دعا کردن] [دعا کردن]
۲۲ دی ۱۳۹۱در ۰۰:۰۷
چرا من رو دوست نداشتی…
خیلی قشنگ بود… :-s
۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۱:۱۳
وای اتشارش مال سال۸۶ ؟؟ یاد اون سالها واستون بخیر
چه قشنگ بودش
چرا کسی اینجا نظر نذاشته خودم میرم تمام پستا نظر میذارم
۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۱:۱۸
گم نشی دخترکم!
۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۱:۳۷
خیلی وقته تو عاشقانه ها گم شدم کسی منو پیدا نمیکنه خیلی وقته بابا شاهین
۵ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۲:۱۶