من و تو
من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره
من و تو.. من و تو .. من و تو..
هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم
خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم
نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما
یه عمره وعده ها افتاده از امشب به فردا
تمام وعده ها رو دادیم و حرفا رو گفتیم
دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما
من و تو.. من و تو .. من و تو..
هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم
خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم
گل های سرخمون پوسیده موندن توی باغچه
دیگه افتاده از کار ساعت پیر رو طاقچه
گل های قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن
اون هام خسته شدن از حرف هر روز تو و من
من و تو.. من و تو.. من و تو.. من و تو..
شاعر: اردلان سرفراز
۱۰ آذر ۱۳۹۳در ۱۵:۴۷
۹ آذر ۱۳۹۳در ۲۰:۰۲
یکی از بهترین آثارش با صدای فوق العاده زیبای گوگوش
۲۴ مرداد ۱۳۹۳در ۰۰:۰۵
آجی زیبا عالی بود
چقد جای شماها خالیه اینجا…
۳۱ تیر ۱۳۹۳در ۱۸:۳۲
واااااای مرسی مرسی یه دنیا مرسی……من عاشق این آهنگم…..بازم مرسی
۱۹ دی ۱۳۹۱در ۰۸:۰۲
۱۵ آذر ۱۳۹۰در ۱۶:۰۱
۱۵ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۴۶
وای چرا ….
۱۵ شهریور ۱۳۹۱در ۰۰:۴۸
هانیه جون ناامید نباش ….. هم خدارو داری هم بنده های خدا رو مثله بر و بچه های عاشقانه ها……….