دلم برای کسی تنگ است
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعرهای قشنگی
چون پرواز پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد
و پری دلم را با وجود خود خالی
دلم برای کسی تنگ است
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
دلم برای کسی تنگ است
که بیاید
و به هر رفتنی پایان دهد
دلم برای کسی تنگ است
که آمد
رفت
و پایان داد
کسی
…
کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود
۲۲ بهمن ۱۳۹۲در ۲۰:۲۴
دلم برای کسی تنگ است
کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد
و پری دلم را با وجود خود خالی
فوق العاده بود
۱۷ فروردین ۱۳۹۲در ۲۱:۴۲
دلم برای کسی تنگ است
۱۴ بهمن ۱۳۹۱در ۲۱:۳۶
:-s
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۹:۱۹
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱در ۱۱:۴۳
خوب بود
۵ دی ۱۳۹۰در ۰۸:۴۹
ممنون
۱۷ آذر ۱۳۹۰در ۱۰:۳۴
دلم برای کسی تنگه که هرگز او را ندیده ام دلم برای کسی تنگه که تمام ذرات وجودم اورا فریاد میزند ذلم برای کسی تنگه که غم تنهایی منو زیر لبخنده خنجر خورده ام ببیند دلم برای کسی تنگه که منو با کوله باله باری از غم وحسرت به دیار صداقت ،مردانگی ،پاکیها وعشقهای حقیقی ببرد.دلم برای کسی تنگه که تنهاییم را بفهمد وشانه هایش مرهمی باشد برای هق هق گریه هایم .کسی که وقتی مردم وکفنم را گشودند وانگاه دودی که از کفنم را برمی خیزد را پنهان کند کسی که درد مرا بداند بفهمد ومانند من سکوت اختیار کند .من بی رحمم چرا باید شریکی برای زخمهایم بیایم نه :هرگز نمیخواهم. دلم برای خودم تنگ است وبرای خودم میسوزد آه ای غریب ، ای زخم خورده ،ای کسی که سوختی میسوزی ولی فریاد سکوتت را کسی نفهمید.من مرده ای متحرک بیش نیستم.خسته ام ،خسته خسته سفر بس است …………………………..بگذارید فرزانه دیوانه بمیرد؟؟!!!!
۵ دی ۱۳۹۰در ۲۳:۲۸
سلام فرزانه خانم جسارت شد ببخشید
دلم برای کسی تنگ است که هرگز او را ندیده ام دلم برای کسی تنگ است که تمام ذرات وجودم اورا فریاد میزند دلم برای کسی تنگ است که غم تنهایی مرا زیر لبخنده خنجر خورده ام ببیند دلم برای کسی تنگ است که مرا با کوله باری از غم وحسرت به دیار صداقت ،مردانگی ،پاکیها وعشقهای حقیقی ببرد.دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را بفهمد وشانه هایش مرهمی باشد برای هق هق گریه هایم .کسی که برایم بمیردومن برای او کسی که درد مرا بداند بفهمد ومانند من سکوت اختیار کند .من بی رحمم چرا باید شریکی برای زخمهایم بیابم نه :هرگز نمیخواهم. دلم برای خودم تنگ است وبرای خودم میسوزد آه ای غریب ، ای زخم خورده ،ای کسی که سوختی میسوزی ولی فریاد سکوتت را کسی نمی فهمد.من مرده ای متحرک بیش نیستم.خسته ام ،خسته خسته سفر بس است …………………………..بگذارید فرزانه ی دیوانه برای عشق بمیرد!!!