مرداب

میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر
مونده یک مرداب پیر
توی دست خاک اسیر
منم اون مرداب پیر


از همه دنیا جدام
داغ خورشید به تنم
زنجیر زمین به پام … آه
من همونم که یه روز
می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین
دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم
تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم
تا به فردا برسم … آه
اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر
اما از بخت سیاه
راهم افتاد به کویر
چشم من به اونجا بود
پشت اون کوه بلند
اما دست سرنوشت
سر رام یه چاله کنده … آه
توی چاله افتادم
خاک منو زندونی کرد
آسمون هم نبارید
اونم سرگرونی کرد
حالا یک مرداب شدم
یه اسیر نیمه جون
یه طرف می رم تو خاک
یه طرف به آسمون
خورشید از اون بالاها
زمینم از این پایین
هی بخارم می کنن
زندگیم شده همین
با چشام مردنمو
دارم اینجا می بینم
سرنوشتم همینه
من اسیر زمینم
هیچی باقی نیست ازم
قطره های آخره
خاک تشنه همینم
داره همراش می بره
خشک می شم تموم می شم
فردا که خورشید می آد
شن جامو پر می کنه
که می آره دست باد، آه

ترانه سرا: اردلان سرفراز

انتشار یافته توسط زیبا در سه شنبه 30 مرداد 1386 با موضوع ترانه‌های عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۷ دیدگاه

  1. این آهنگ ازون دسته اهنگایی که فقط و فقط واسه شخص گوگوش ساخته شده ..
    فقط اونه که میتونه این آهنگ زیبا و احساسی رو با اون تحریرای فوق العاده ی مخصوص خودش بخونه [دست زدن]
    ممنون که قرار دادین :x

  2. گاهی به مرداب زندگیمون عادت میکنیم شاید واسه کسانی که تو مرداب هستن عادت به پیچکهای مرداب تنها کار باشه مثل گل نیلوفر…. %%- %%- %%- ;)

  3. خیلی غمگین،زیبا وبا احساسه

  4. این ترانه وصف حال خیلی از زندگی های ما جوونای ایرانیه!!! مخصوصا” من!
    مرسی

  5. (*)

    منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدا

    b-) چرا توی پستا بچه ها نمیان اینجوری یه پست زیاد سنگین نمیشه