خوش به‌حال غنچه‌های نیمه‌باز

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده پاک
آسمانِ آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رفص باد
نغمۀ شوق پرستوهای شاد
خلوتِ گرم کبوترهای مست

نرم‌نرمک می‌‌رسد اینک بهار
خوش به‌حالِ روزگار

خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشت‌ها
خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به‌حالِ غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به‌حالِ دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به‌حالِ جام لبریز از شراب
خوش به‌حالِ آفتاب

ای دلِ من گرچه در این روزگار
جامۀ رنگین نمی‌پوشی به کام
بادۀ رنگین نمی‌بینی به‌ جام
نُقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می‌باید تُهی‌ست
ای دریغ از تو اگر چون گُل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای‌ دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشۀ غم را به سنگ
هفت‌رنگش می‌شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری
از مجموعۀ «ابر و کوچه»

انتشار یافته توسط شاهین در شنبه 6 فروردین 1390 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۱۱ دیدگاه

  1. سلام.ممنون.خیلی عالی بود.دستتون درد نکنه. [دست زدن] @};- @};- @};- @};- @};- @};-

  2. ممنون خیلی قشنگه [دست زدن]

  3. خیـــــــــلی عالـــــــــِه مرســـــــِی [دست زدن]

  4. سلام… تازه با وب سایت شما آشنا شدم….ممنون….لذت بردم…از مطالب و شعرهای که داره
    تشکر @};-

  5. خانه ابری گفته:

    ۱۹ آذر ۱۳۹۰در ۲۱:۱۱

    خیلی جالب بود بمنم سری بزنین

  6. سلام
    بسیار عالی وزیبا بود

    با آرزوی موفقیت

  7. عالی بووووود