خواب آخر

وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه می‌کنم
زیبایی‌ات را با بهار گاه اشتباه می‌کنم

از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود
عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود

 گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو
از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو

چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود
من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود

آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر

من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

شاهکار بینش‌پژوه

انتشار یافته توسط شاهین در شنبه 18 شهریور 1391 با موضوع شعرهای عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۶۹ دیدگاه

  1. من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
    با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

    در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
    می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

    عالیه واقعا زیباست @};-
    حرف دلم بود …

  2. عالی آقای شاهکاربینش پژوه مثل همیشه کاراش شاهکارواقعاً شاهین جون ممنون @};- @};-

  3. خیلی قشنگ بود از خوندنش لذت بردم [دست زدن]

  4. خیلیییییی زیبا بود مرسییییییی

  5. این شعر فقط اتیش به قلبم میزنه هنوزم دارم ازش میکشم

  6. عالی بود شاهین.
    منو یاده خاطرات انداخت شعرت!!!

  7. آقا شاهین واقعا عالللللللللللیییییی بود خیلی دوسش داشتم….و تنها میتونم بگم
    للللااااااااییککککککککککککککک… [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] :-p

  8. :( :( :( :( :( یه جورایی درد منه پس میخوابم شاید تو خوابم عشقمو دیدم مرسی زیبا بود