خواب آخر
وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه میکنم
زیباییات را با بهار گاه اشتباه میکنم
از شرم سر انگشت من پیشانیات تر میشود
عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود
گیسوت تابی میخورد، میلغزد از بازوی تو
از شانه جاری میشود چون آبشاری موی تو
چون برگ گل در بسترم میگسترانی بوی خود
من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود
آسیمه میخیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر
من بی تو میمیرم نرو، من بی تو میمیرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان
در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت
شاهکار بینشپژوه
۱۵ اسفند ۱۳۹۱در ۲۳:۲۲
من بی تو میمیرم نرو، من بی تو میمیرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان
در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت
عالیه واقعا زیباست
حرف دلم بود …
۱۷ شهریور ۱۳۹۲در ۱۲:۲۵
ممنون از دیدگاهت دوست عزیز
۷ دی ۱۳۹۱در ۱۳:۵۷
عالی آقای شاهکاربینش پژوه مثل همیشه کاراش شاهکارواقعاً شاهین جون ممنون
۷ دی ۱۳۹۱در ۱۴:۲۲
.. .
۲۰ آذر ۱۳۹۱در ۲۳:۴۷
خیلی قشنگ بود از خوندنش لذت بردم
۲۱ آذر ۱۳۹۱در ۱۰:۴۸
. ..
۱۶ آذر ۱۳۹۱در ۱۳:۰۳
خیلیییییی زیبا بود مرسییییییی
۱۶ آذر ۱۳۹۱در ۱۳:۰۴
خواهش..
۳۰ آبان ۱۳۹۱در ۰۰:۲۴
این شعر فقط اتیش به قلبم میزنه هنوزم دارم ازش میکشم
۱۰ آبان ۱۳۹۱در ۲۳:۲۹
عالی بود شاهین.
منو یاده خاطرات انداخت شعرت!!!
۲۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۷:۱۸
آقا شاهین واقعا عالللللللللللیییییی بود خیلی دوسش داشتم….و تنها میتونم بگم
للللااااااااییککککککککککککککک…
۲۹ مهر ۱۳۹۱در ۱۸:۳۸
ممنون عزیز..
۸ مهر ۱۳۹۱در ۰۰:۵۵
یه جورایی درد منه پس میخوابم شاید تو خوابم عشقمو دیدم مرسی زیبا بود