تیرگی یک خواب

من به اندازه‌ی تقدیر توام .. که به دست روشنت دل بسته
آسمون دل گرفته با منه .. گریه انگار که به من پیوسته

حس خوب داشتنت همرامه .. این به من گرمی بودن میده
من به این دلهره عادت دارم .. این تویی داره امونم میده

تو تموم عاشقانه‌ی منی .. که به هر جهت پر از احساسی
تو با دستای قشنگت داری .. پل رویا رو برام میسازی

من بدون تو یعنی یک مرداب .. می‌رسم به تیرگی یک خواب
بگو این تاریکی‌ها با ما نیست .. در میاد از پشت ابرا مهتاب

ترانه‌سرا: سمیرا جعفری

انتشار یافته توسط شاهین در سه شنبه 6 دی 1390 با موضوع ترانه‌های عاشقانه
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

۲۸۶ دیدگاه

  1. سلام بچه ها این همه از غمو و غصه نگین تو رو خدا شاد باشین این حق مسلم ماست :)) :)) دوستون دارم بیشتر حرفایی بزنین بخندیم چند تا پ ن پ بزارین دنیا دو روزه :)) :))

  2. زیباست……………….. @};-

  3. گفتمش دل میخری پرسید چند؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند.
    خنده ای کرد و زدستم دل ربود تا به خود باز آمدم آنجا نبود
    دل ز دستش روی خاک افتاده بود
    ردپایش روی دل جا مانده بود

  4. غمگنانه ترین سرود زمین است

    نام من

    آنگاه که تو

    بنام کوچکم آواز می کنی.

    فراتر از فرازنای غرور

    خداوندگار خدایگان زمینم

    آنگاه که می خوانی ام به مهر

    و پشیزی ناچیز

    در حضیض عدم

    بیگاه که نیستی.

    زمینی ام مخواه ! صدایم کن !

    چنان مومنانه که ابراهیم خدایش را .

    نازنین !

    آواز نیستی تو

    غسل تطهیری

    • ای ساعت های پر شتاب ! مرا کجا می برید ؟ بس است ؛ خسته ام ؛ خسته ؛
      بگذارید دلم را در گوشه ی آسمانی دیگر بیاویزم . تا کی زمین ؛ تا کی ماه ؛
      تا کی دویدن و دویدن ؟ بگذارید کمی بایستم تا دنیا از بالای سرم رد شود ……
      خدایا : من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری !
      پس تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ،
      گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام … محتاج توام
      تقدیم به خواهر مهربان

      • حال من خوب است اما با تو بهتر می‌شوم‌

        آخ‌… تا می‌بینمت یک جور دیگر می‌شوم‌

        با تو حس شعر در من بیشتر گل می‌کند

        یاسم و باران که می‌بارد معطر می‌شوم‌

        در لباس آبی از من بیشتر دل می‌بری‌…

        آسمان وقتی که می‌پوشی کبوتر می‌شوم‌

        میل‌، میل توست‌، امّا بی تو باور کن که من‌

        در هجوم بادهای سخت‌، پرپر می‌شوم…*

        :x تقدیم به داداش بزرگیه خودم :x

        • روی دیــوار نـــــگاهت
          دریچـــه ای باز میـــکنم
          از این دریـــچه ،
          هزار قاصـــــدک ، از مهربانی خود
          ســــمت نــــــگاه تو روانـــــــه میـــکنم
          بخـــوان پیــــامشان
          ببـــین احســاســــشان

          قـــلب خود را همــــراهشان
          سوی تو حـــواله میــــکنم …

          • سحرگاهان که شبنم آیتی از پاک بودن را به گلها هدیه میبخشدبه آن محراب پاکش آرزو کردم برایت خوب دیدن,خوب بودن و خوب ماندن را

            ——————————————————————————–

          • اگر ماه بودم ، به هر جا که بودم

            سراغ تو را از خدا می گرفتم

            وگر سنگ بودم ، به هر جا که بودم

            سر رهگذار تو جا می گرفتم

      • سلام.
        شعرها و متن های خیلی قشنگی میذارین هم شما و هم نازنین عزیز که آدم از خوندنشون اذت میبره خیلی زیاد.
        ممنون واقعا احساسی هستن. [دست زدن] [دست زدن]

        • سلام — ممنون از تعریف تون فکر کنم جدید هستید پس خوش آمدیدمن فقط نوشته های زیبا را گزینش می کنم و این زیبا شناسی هم لطف حضرت دوست است
          با آینه ناگهان دلم را رم داد
          بی بال به من درس پریدن هم داد
          در کوچه آفتاب او را دیدم
          دستور زبان عشق را یادم داد
          احسان

          • ممنون جدید نیستم دیر گاهی است کزین جام هلالی مستم.مدتی دور بودم دوباره برگشتم.کمتر نظراتمو میگم.اشعارتونو خیلی بجا وزیبا انتخاب میکنید همین جذبم کرد.
            ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
            از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

          • سلام — خوشحالم از آشنایی شما بزرگوار و امید است:
            عافیت چشم مدار از من میخانه نشین *** که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم
            وبازممنون برای ابراز لطف شما
            ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظاره‌ای
            چون به اصل اصل خویش آید چنین هر پاره‌ای
            هر طرف آید به دستش بی‌صراحی باده‌ای
            هر طرف آید به چشمش دلبری عیاره‌ای
            صبحدم بر راه دیری راهبم همراه شد
            دیدمش هم درد خویش و دیدمش هم کاره‌ای
            یک صراحی پیشم آورد آن حریف نیک خو
            گشت جانم زان صراحی بیخودی خماره‌ای

          • سلام-
            ذره خاکم و در کوی تو ام جای خوشست
            ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
            بنده نیز از مصاحبت با شما مسرورم.

            دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
            واندر این کار دل خویش بدریا فکنم
            از دل تنگ گنه کار برآرم آهی
            کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
            مایه خوش دلی آنجاست که دلدار آنجاست
            میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

          • سلام —
            یاد من خواه بکن خواه مکن مختاری
            لیکن ایدوست تو هرگز نروی از یادم
            ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
            یک نگاه از تو و در باختن جان از من
            یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
            جان بکف منتظر عید لقایت تا کی
            روی بنمای جمال از تو و قربان از من
            سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم
            ناوک غمزه ز تو ، هم دل و هم جان از من
            بغمم گر تو شوی شاد و بمرگم خشنود
            بخوشی خوردن غم دادن صد جان از من
            فیض کاشانی

          • سلام-
            باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
            با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
            —————————————
            تو برایم ترانه می خوانی، سخنت جذبه ای نهان دارد
            گوئیا خوابم و ترانه تو از جهانی دگر نشان دارد

          • سلام
            هرگاه دفتر محبت را ورق زدی، هرگاه زیر پایت خش‌خش برگ‌ها را احساس کردی، هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره خاموش دیدی، برای یک بار در گوشه‌ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر
            ————————————————
            ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
            شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
            در عشق که او جان و دل و دیدۀ ماست
            جان و دل و دیده هر سه را سوخته ایم . . .

          • سلام
            من به یادت هستم چه به هنگام دعا چه به هنگام نشستن به لب پنچره خا طره ها…
            ———————————————-
            چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
            ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

          • سلام —
            دعایت می کنم ، عاشق شوی روزی
            بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
            دعایت می کنم با این نگاه خسته، خود مهربان باشی
            به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
            بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
            بخوانی نغمه ای با مهر
            دعایت می کنم، در آسمان سینه ات
            خورشید مهری رخ بتاباند

          • سلام-
            دعایت میکنم عاشق شوی روزی
            بگیرد آن زبانت
            دست و پایت گم شود
            رخساره ات گلگون شود
            آهسته زیر لب بگویی،آمدم
            به هنگام سلام گرم محبوبت
            و هنگامی که می پرسد زتو،نام و نشانت را
            ندانی کیستی
            معشوق عاشق؟
            عاشق معشوق؟
            آری،بگویی هیچ کس…

          • سلام
            مردمان را هوس بسی به سر است
            هوس من بدین دو مختصر است
            گه نشینم به باغ ، بر لب آب
            گه به گل بنگرم ، گهی به کتاب
            شاخ گُل ساغر شراب من است
            یار من دفتر و کتاب من است
            ملک شعرای بهار

          • سلام
            عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد
            که سخت ترین دلها نیز
            گاهی هوس شنا در آن را می کنند
            —————————————–
            ای عشق ،ای ترنم نامت ترانه ها
            معشوق آشنای همه عاشقانه ها
            ای معنی جمله به هر صورتی که هست b-)
            مضمون و محتوای تمام ترانه ها

          • سلام – عشق را دوست دارم ومقدسش می شمارم اما فقط (عشق) را نه آن واژه ای را که هر روز در میان کوچه و بازار، پسرکان و دخترکان به ارزانی آن را بر زبان می آورند،
            —————————-
            بی عشق هیچ فلسفه ای در جهان نبود
            احساس در “الهه ی نازِ بنان” نبود
            بی شک اگر که خلق نمی شد “گناهِ عشق”
            دیگر خدا به فکرِ “شبِ امتحان” نبود
            لیلا فقط به خاطرِ مجنون ستاره شد
            زیرا شنیده ایم چنین و چنان نبود
            گشتم،نبود،نیست… تو هم بیشتر نگرد!
            غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود
            دیشب دوباره -از تو چه پنهان- دلم گرفت
            با اینکه پای هیچ زنی در میان نبود!
            امید صباغ نو

          • سلام-
            مرحبا کاملا با شما موافقم
            عشق رازی است مقدس برای کسانی که عاشقند
            اما برای کسانی که عشق نمی ورزند شوخی بی رحمانه ای بیش نیست
            —————————————-
            نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
            بختم از یار شود،رختم از اینجا ببرد
            راه عشق ارچه کمین گاه کمانداران است
            هرکه دانسته رود ،صرفه ز اعدا ببرد

          • سلام — در سکوت می توان نگاه را معنا کرد و آن را با عشق به دل پیوند زد می توان بهار را به دیدار برگهای خزان زده برد و برای رازقی های امید از عطر دوست داشتن گفت می خواهم سکوت کنم و تنها به حرف نگاهت گوش کنم.
            ———————
            رسم این شهر عجیب است بیا برگردیم
            قصد این قوم فریب است بیا برگردیم
            عشق بازیچه‌ی شهر است ولی در ده ما
            دختر عشق نجیب است بیا برگردیم
            کرم‌ها در دل هر کوچه اقامت دارند
            روستا مأمن سیب است بیا برگردیم

          • سلام-
            عشقت را هرگز بر زبان میاور عشق بازگو شدن نخواهد چرا
            که چون نسیمی می وزد آرام، نا دیدنی
            ———————————————-
            من همان شبان ِ عاشقم
            سینه چاک و ساکت و غریب
            بی تکلّف و رها
            در خراب ِ دشتهای دور
            ساده و صبور
            یک سبد ستاره چیده ام برای تو
            یک سبد ستاره
            کوزه ای پُر آب
            دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب
            یک رَدا برای شانه های مهربان تو!

          • سلام —
            ای خوشا باده آن عشق که آهسته کند مست
            ورنه هر زودرسی در دل و جان دیر نپاید
            نازم آن شعله شوقی که به تدریج بگیرد
            سرزند از دل و سر بر فلک زهره بساید
            —————
            هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند

          • سلام-
            همچوحافظ غریب در ره عشق
            به مقامی رسیده ام که مپرس
            ——————————————
            عشق هایی کز پی رنگی بود
            عشق نبود عاقبت ننگی بود

          • سلام — این غزل را خیلی دوست دارم
            گشته ام در جهان و آخر کار// دلبری بر گزیده ام که مپرس
            آنچنان در هوای خاک درش // می رود آب دیده ام که مپرس
            من به گوش خود از دهانش دوش // سخنانی شنیده ام که مپرس
            سوی من لب چه می گزی که مگوی//لب لعلی گزیده ام که مپرس
            —————-
            من مطلع نیم که چه با من نموده عشق
            خوب است زین قضیه سوال از دلم کنید

          • سلام-غزل قشنگیه،خیلی جای تامل داره.
            بارها گفته ام و بار دگر می گویم
            که من دلشده این ره نه بخود می پویم
            دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
            گوهری دارم و صاحب نظری می جویم
            ———————————-
            فکر بهبود خود ایدل زدری دیگر کن
            درد عاشق نشودبه، بمداوی حکیم

          • سلام –
            گلعذاری زگلستان جهان ما را بس
            زین چمن سایه ان سروراوان ما رابس
            یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
            دولت صحبت ان مونس جان ما را بس
            از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
            که سر کوی تو ازکون و مکان ما را بس
            قصر فردوس بپاداش عمل می بخشند
            ما که رندیم و گدا دیر مغان ما رابس
            ———————
            ای آفریننده ی عشق
            درد عشق از توست دوایش از توست درمانش هم از توست
            خدایا تمام عشقم را در جعبه ای می گذارم نامش را می کنم دعا با روبان آه تزیینش می کنم با کادوی اشک می پیچمش می دهمش قاصدک نور بیاردش به درگاهت تو هم به این جعبه نگاه کن پر از لطفت کن و به سوی صاحبش روانه کن

          • سلام-
            برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت
            که خدا در ازل از اهل بهشتم نسرشت
            تو وتسبیح و مصلا و ره زهد و صلاح
            من میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت
            ———————————–
            خداوندبی نهایت است ولا مکان ولا زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید به قدر آرزو های تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود یتیمان را پدر می شود و مادر- نا امیدان را امید میشود گمشدگان را راه می شود در تاریکی ماندگان را نور می شود….محتاجان به عشق را عشق می شود
            خداوند همه چیز می شود و همه کس به شرط اعتقاد به شرط پاکی دل و به شرط طهارت روح و به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

        • با سلام و آرزوی بهترین ها
          اگر برایتان ممکن است به نوشته های جدید برویم و آنجا متن ها وشعر های زیبا یتان را بنویسید تا افراد بیشتری حظ ببرند نوشته جدید(بانوی خیال) نوشته ای آنجا بگذارید
          موفق باشید

          • سلام
            ممنون از تعریفتون.باشه برای من فرقی نداره.نوشته های شما رو تو اکثر پست ها خوندم زیبان.
            در پناه او…

          • سلام و ممنون از حضور تان در نوشته های جدید. این مطلب را برای نوشته های خودم نگفتم یکی به دلیل اینکه بچه ها به نوشته های جدید بیشتر می آیند و از مطالب زیبای شما استفاده خواهند کرد دوم اینکه داشت پاسخ به دیدگاه نوشته های شما به پایان میرسید ومن نمی توانستم جواب متن های زیبا یتان را بدهم. در کل ممنون برای حضورتان در نوشته های جدید.
            شاد وموفق باشید.

          • سلام
            ممنون از توضیحی که دادین.نمیدونم متنهایی که میذارم درست انتخابشون میکنم یا نه ولی سعی کردم جوابی باشه به متن های زیبای شما.
            لحظه هایتان آرام…

          • سلام ناهید جون متن هات عالییییییییی بود من خوشم اومد @};- عشق واقعا ظاهرا تو همه هست ولی عشق باطنی کمی و من اینو بد۲۰سال پیدا کردم و الان کاملا درکش میکنم همه جا با همه کس مرسی @};-

          • سلام عزیزممنون از تعریفت ;)
            اگه ۲۰ سالت باشه از من کوچیکتری پس آبجی کوچیکه من میشی. :)

          • سلام نه عزیزم ۲۱ سالمه تا یک مدت دیگه۲۲ سالم میشم مگه تو چند سالته ناهید جون؟ :d

          • عزیزم من تازه رفتم تو ۲۴ .بازم آبجی کوچیکه میشی. :-*
            عزیزم یه سر رفتم تو پست راه شمالی سرسری یه چیزایی خوندم.عزیزم تصادف کردی ؟

          • اره عزیزم یک سال پیش تصادف کردم چی بود؟ :)

          • چی بود؟؟؟ ؟الان که مشکلی نداری؟ :-p

          • نه خواهر جون خدا بهم رحم کرد اون موقع پامو گچ گرفتم و دستامم کوفتگی شدید ولی الان شکر خدا سالمه سالمم :d

          • متن های شما هو زیباست مرسی @};-

    • چه زیبا گفتی نازنین……….

    • سلام نازنین بانو مهربان
      یه سوال داشتم از دوست تون فائزه خانوم دیگه خبری نیست آیا فراق به وصال کشید و خوشی بعد آن باعث غیبت ایشان شده یا فراق به زوال تبدیل شد و ناراحتی باعث عدم حضورش شده شما خبری دارید یا نه

  5. گرچه غمگینم ولی از عشق آرامم هنوز

    عاشق و دلبسته و دلگیر از آن نامم هنوز

    اشک در چشمم ـ تمنا در دلم درمانده ام

    من نمی دانم چه خواهد شد سرانجامم هنوز

    نیست او را اشتیاقی بر وصالم لحظه ای

    در خیابان دلش یک عشق بد نامم هنوز

    می خورم خون جگر تا او کند باور مرا

    در حریم دام او یک عاشق رامم هنوز

    خواب دیدم زیر باران خیالش گم شدم

    همچو باران در خیالش بی سرانجامم هنوز

    • کسی هرگز نمی داند چه سازی می زند فردا

      چه می دانی تو از دیروز چه می دانم من از فردا

      همین یک لحظه را دریاب که فردا می شوی تنها

      داداشی باید گزاشتارو فراموش کنی باینکه میدونم سخته اما اگر بخای بازم با عشقش زندگی کنی خیلی سخت تره نباید حالمونو بخاطره گذشتمون تلخ کنیم ما حالو آیندرو میزاسزیم نباید بزاریم مثله گذشته تنلخ شه

      • سلام
        شعر را برای زیبا یی آن نوشته بودم خدا را شکر منفی باف نیستم و تجربه بد هم نداشته ام در کل اصلا تجربه ای نداشته ام چون هر کس اعتقادی داره و برای خودش هم دلیلی
        ماهم معتقد هستیم ** خدا یکی و یار یکی ومحبت یکی** ولی در کل ممنون خواهر مهربان وعزیز .
        یک بیت هم ازاستاد شهریار
        آینده ها سرشته به یاد گذشته هاست
        با آن گذشته های خود اکنون چه می کنی
        گیرم تورا خزانه قارون دهد جهان
        بی عشق با خزانه قارون چه می کنی
        نه ایرجی به جای بماند و نه سلم وتور
        دیگر به تخت و تاج فریدون چه می کنی

        • خدارو شکر که تاحالا تلخی عشقو تجربه نکردی امید وارم هرگز تجربه نکنین
          وقتی شعر قبلیتو دیدم یجوره افسرده بود شعری بود که یه عاشقه دل مرده مینویسه
          کلی نگران شدم
          الان خوشالم که اینجوری نیست :)

          • سلام
            ممنون از دعایت
            اشعار و متن هایی را که به نظرام زیبا می آید را می نویسم وشرح حال کمتر می نویسم به جز جملاتی را که برای تشکر از دوستان عزیز بیان می کنم به ویژه شما خواهر مهربان
            می خواستم که هدیه کنم آسمان به تو

            افتاد چشم آینه ها ناگهان به تو

            تکثیر شد نگاهِ تو در بیکران و، من

            دلبسته چون کبوتر بی آشیان به تو

            شعری بخوان به لحن قشنگت، که می رسد

            سرچشمه ی بدیع و معانی بیان به تو

            اردیبهشت می چکد از چشم ابری ام

            باران به من شبیه و گل ِارغوان به تو

            حافظ حراج کرد بخارا به خال ِ او

            من می دهم تمامی ِ هندوستان به تو

    • شعرهایی که می نویسین خیل قشنگند سرشار از احساس .من شاعر نیستم اما شعر خیلی دوست دارم. از خوندنشون لذت می برم. بهم آرامش میدن.

  6. باسلام‏ متن آخری در جواب متن زیبای شما بود (نازنین بانون‏)‏ به دلیل خرابی کامپیوتر و مسافرت پیش رو چند روز دیگه بهتون سر می زنم و از خواندن متن های زیبای شما و دیگر دوستان شاد خواهم شد همیشه شاد باشید

    • سلام هادی جان ایشالا کامپیوترت زود درست شه عزیز
      مسافرتم بهت خوش بگذره گلم خوشالم که شادی عزیزم جای منم خالی کن
      من همینجا منتظرت میمونم اومدی پست بذر عزیزم کلی دلم برات تنگ میشه :x :x :x :x [خجالت] :-h :-h :-h :-h :-h ;) o:-) @};- @};- :-*

      • سلام نازنین بانو ممنون از مهربونی هات سفر طولانی نبود برای دیدن فامیل به تهران رفته بودم متن زیر بیانگر تشکر از لطفتونه
        بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟
        بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
        تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی …
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
        چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من
        بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
        تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
        چه گریزی ز بر من
که ز کوی‌ات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم
        من و یک لحظه جدایی؟!
نتوانم، نتوانم

        • سلام عزیزم امید وارم بهت خوش گذشته باشه واقعن شعر زیبای بود هادی جان کلی خوشالم کردی :) :) :) @};- @};- @};-
          :x
          ;) ;) ;) ;) ;) ;) ;)
          بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی :x
          آهنگ اشتیاق دلی درد مند را :x
          شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق :x
          آزار این رمیده ی سر در کمند را :x
          بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت :x
          اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست :x
          بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان :x
          عمریست در هوای تو از آشیان جداست :x
          دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام :x
          خواهم که جاودانه بنالم به دامنت :x
          شاید که جاودانه بمانی کنار من :x
          ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت :x
          تو آسمان آبی آرامو روشنی :x
          من چون کبوتری که پرم در هوای تو :x
          یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم :x
          با اشک شرم خویش بریزم به پای تو :x
          بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح :x
          بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب :x
          بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند :x
          خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب :x

          • سلام خوشحال میشوم از شادی وخوشحالی شما
            فرار می کنم اما کجا ؟ نمی دانم
            نمی رسم به نگاهت ، چرا ؟ نمی دانم
            سکوت کردم و آخر علاقه ام لو رفت
            چگونه عشق تو شد برملا ، نمی دانم
            برای چشم تو کاری نداشت کشتن من
            گذشت از سر جرمم و یا … نمی دانم
            غم نبودنت آنقدر سخت و مهلک نیست
            که فکر بودنت این لحظه با … نمی دانم
            بیا که باور دوری برای من سخت است
            صدای گریه ی من رفته تا … نمی دانم
            خدا به جای توجه به ناله های دلم
            چه کار می کند این روزها نمی دانم
            چقدر فاصله افتاده بین این دو نگاه
            مرا که کشت جدایی تو را نمی دانم

          • برای دوست داشتن دو قلب لازم است قلبی که دوست بدارد و قلبی که دوستش بدارند قلبی که هدیه کند و قلبی که بپذیرد قلبی برای تو و قلبی یرای ان کسیکه تو دوستاش داری :x

          • خسته ام فردا نگاهت را برایم پست کن
            یک بغل حال و هوایت را برایم پست کن
            گوشم از آواز غمگین سکوت شب پر است
            لطف کن لحن صدایت را برایم پست کن

          • ببخشید داداشی اینجا نمیشه کامنته صوتی داد :-p :-p :-p :-p :-p :-p :-p

          • ممنون از مزاح وشوخی زیبا تون کلی شاد شدم [دست زدن] [دست زدن] [دست زدن] :)) :)) :)) :))

          • خوشالم که شادی ;) :))

    • باسلام امیدوارم سفر خوبی داشته باشید و همیشه شاد باشید
      @};-