باران برای تو می بارد
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن
به تو..
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
– ایستاده بر پنجهی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
۱۱ شهریور ۱۳۹۹در ۱۷:۲۷
اینکه شعر برای هم بخوانی واقعا خود عشقه
من این شعر هارو برای عشقم میخونم
مرسی
۱۹ شهریور ۱۳۹۵در ۱۳:۱۷
سلام زیبا بود ممنون
۸ شهریور ۱۳۹۵در ۰۸:۳۸
۲ مرداد ۱۳۹۵در ۰۱:۱۹
عالیی بود!!!
۲۷ بهمن ۱۳۹۴در ۱۸:۱۸
خیلی عالی وخوب است دست شما درد نکند
۱۵ آبان ۱۳۹۴در ۱۴:۵۵
?
۲۲ مهر ۱۳۹۴در ۰۹:۵۴
بسیارعالی بسیارجذاب
۸ مهر ۱۳۹۴در ۲۳:۵۳
تشکر ازسایت ریبا تون