دستای تو
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهی غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونههای خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
ترانهسرا: اردلان سرفراز
۲۹ دی ۱۳۹۴در ۱۰:۱۲
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب…
۱۸ خرداد ۱۳۹۴در ۱۶:۲۰
۲ آبان ۱۳۹۳در ۱۳:۴۷
۱۳ اسفند ۱۳۹۲در ۱۷:۰۵
واقعا شاعری توانمندهستند و خواننده های معروفی از ایشان الهام گرفته و یا حتی دقیقا از اشعار ایشان استفاده کردند.از شما هم تشکر میکنم…
۲۳ آذر ۱۳۹۲در ۲۱:۳۸