ای دوست کجایی؟
من با همهی درد جهان ساختم اما
با درد تو هر ثانیه در حال نبردم
تو دور شدی از من و با این همه یک عمر
من غیر تو حتا به کسی فکر نکردم
من خسته تن از این همه تاوان جدایی
ای بیخبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی؟
انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم
از عشق شده باور من درد کشیدن
گیرم همه آیندهی من پاک شد از تو
با خاطرههای تو چه باید بکنم من
من خستهام از این همه تاوان جدایی
ای بیخبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی
ای دوست کجایی؟
۹ دی ۱۳۹۴در ۲۱:۳۱
عالی بود آقا بمانی
۲۴ آذر ۱۳۹۴در ۱۰:۱۸
آقای بمانی شما کتاب ترانه هاتون رو منتشر کردید ، خیلی کتابفروشی هارو گشتم ولی متاسفانه کتابی پیدا نکردم. ?
۲۴ آذر ۱۳۹۴در ۱۰:۱۶
عالی بود آقای بمانی.
۱ آبان ۱۳۹۴در ۱۹:۳۰
عااااااااالی
۱۲ تیر ۱۳۹۴در ۰۰:۳۹
حرف دل من:D
۶ تیر ۱۳۹۴در ۱۱:۵۰
این متن عالیهههههههههههههه. مخصوصا اینجاش به دلم خیلی نشست:
گیرم همه ی اینده من پاک شد از تو
با خاطره های تو چه باید بکنم من
من با این شعر خیلی رابطه خوبی برقرار کردم این شعر حال و روز منو به خوبی میگه…من،عاشقی که معشوقش از عشق من بیخبره… :-s :-s :-s :-s
۳۰ خرداد ۱۳۹۴در ۱۹:۰۴
سلام.اجازه هست اینو تو ولاگم بزارم؟
۲۹ خرداد ۱۳۹۴در ۱۹:۰۱
آقا شاهین از این شعر زیبا که به اشتراک گذاشتین مچکرم
این شعر از روزبه بمانی هم خیلی قشنگه
شکنجه گر
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
۲۹ خرداد ۱۳۹۴در ۰۰:۰۸
انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم
از عشق شده باور من درد کشیدن
۲۵ خرداد ۱۳۹۴در ۱۲:۲۰
خیلی قشنگ بود مرسی