عشق و زندگی

هر لحظه را به گونه‌ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و کسی چه می‌داند؟ شاید آخرین لحظه باشد.
عشق، نخستین گام به سوی ملکوت است و تسلیم، آخرین آن؛ آری تمام سفر دو گام بیش نیست.

زندگی را تنها زمانی می‌شناسی که آماده سفر به ناشناخته شوی.
اگر به شناخته چنگ بزنی، به ذهن چنگ زده‌ای و ذهن زندگی نیست.

بیشتر عشق بورز تا بیشتر شوی.. کمتر عشق بورزی، کمتر خواهی بود.
توان عشق ورزیدن تو، ترازوی سنجش توست و میزان عشق تو، ترازوی وجود تو.

تلاش نکن که زندگی را بفهمی، زندگی را زندگی کن! تلاش نکن که عشق را بفهمی، عاشق شو!
و چنین است که خواهی دانست؛ این دانستن حاصل تجربه توست، این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست.
هر چه بیشتر بدانی در می‌یابی که هنوز چیزهای بیشتر و بیشتری باقی‌است تا بدانی.

عشق والاترین هدیه خداست این هنر را بیاموز، ترانه عشق و جشن آن را بیاموز.
عشق نیازی بی چون و چراست، روح بی عشق قادر به حیات نیست.
عشق خوراک روح و سرآغاز هر آن چیزی است که بزرگ است؛ عشق دروازه ملکوت است.

اُشو

زندگی عشق
انتشار یافته توسط خاطره در چهارشنبه 1 آبان 1392 با موضوع دل‌نوشته‌ها
کلیدواژه‌ها:

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*